شبای امتحان


شبا
شبای
امتحانه :
چراغا رو خاموش کنید محفل معنوی بشه
میخوام امشب دلاتونو ببرم پیش عمه ی استاد و دبیرا. . .
بگم بگم نه بگم . . . ؟

خیانت در لباس عشق!!!1


۲۰ میدهم ، شاید هم ۲۱ . . ! خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر میخواهد ، که تو

باهنری . . ! .

زنده ام!!!


زنـــده ام نــه ازجـــانــی کــه مـانـــده! ازاسـتــخـوان‌هـــای لجــبـــازی کـــه روی هـــم ایـســـتـاده انــد…!!

دنیامو دوس دارم....


مــن دُنــیــامــو دوســت دآرم . . . حــد ِاقــل تــوش تــظــآهـــر بـــه چــیــزی کــه نــیــســتــم نــمــیــکــنــم . . .!!

من تکرار نمیشوم!!!


من تکرار نمیشوم ولی یک روز میرسد یک ملافه ی سفید پایان میدهد به من، به شیطنت هایم بازیگوشی هایم خنده های بلندم روزی که همه بادیدن عکسم بغض میکنند ومیگویند: دیوونه دلمون برات تنگ شده....

گفت جبران میکنم!!!!


گفت جبران میکنم، گفتم کدامش را؟ عمر رفته را؟ روی شکسته را؟ دل مرده اما تپیده را؟ حالا من هیچ! جواب این تار موهای سفید را میدهی؟ نگاهی به سرم کردو گفت چه پیر شده ای. گفتم جبران میکنی؟ گفت کدامش را؟.....

بعضیا


باید" به" بعضیا "گفت اینقد" ک "تو خودت "رو میگیری" سیمان" آجرا" نیمگیره"

به جایی رسیدم


به جایی رسیدم که دیگه خیلی چیزا واسم مهم نیست، جایی که وقتی یکی دلمو می شکنه مثل آب خوردن میذارمش کنار، جایی که با دیدن بی معرفتیا فقط میگم به درک. دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشم نه از رفتنش هر کی رفت به سلامت، هوا سرده بی زحمت درم ببند.

سلام روزگار


ســـــــــــــــلامــ روزگار...

چه میکنی با نامردی مـــــــــــــــــــــردمان...!!

من هــــــــــــمــ اگر بگذارند...

دارم خرده های دلـــــــــــــــــــــمــ... را چسب میزنم

راســــــــــــــــــــــــتی..

ایــــــــــنــ... دلـ...

دلـ می شـــــــــــود!؟

من گذشتم


می گویند : سـاده نیست . . .


گذشتن از کسى که گذشته هایت را ساخته و آینده ات را ویران کـرده ...!!!



امـا من گذشتم . . .

مهم نیس



نيستي و اتفاق هاي تلخ ســـــــــاده مي افتند...
نيستي و ترس هاي كوچــــــــــــك ، بزرگ مي شوند...

و مهم نيست چند شنبه است...

مهم نيست ساعت چند است...

چه احمقانه زنده ام...

چه وحشيانه نيستي...

چه  عاشقانه‌‌
بود عمر من...
چه زخم روزمره اي...

بسلامتی


بسلامتی اون سربازی که 55 دقیقه واستاد تو صف تلفن

که 3 دقیقــه با عشقش
حرف بزنه،

ولي هرچقد زنگ زد بازم پشت‌خطی بود ...

من یک دخترم


من از نسل لیلــــی ام...

من از جنس شیرینم...

در وجود مادری رشد کرده ام 

و روزی کودکی در وجودم رشد خواهد کرد...

من دخترم...

با تمام حساسیت های دخترانه ام...

با تلنگری بارانی میشوم...

با جمله ای رام میشوم...

با کلمه ای عاشق میشوم...

با فریادی میشکنم...

با پشت کردنی ویران میشوم...

ب راحتی وابسته میشوم...

با پیروزی به اوج میرسم...

هنوز هم با عروسکهایم حرف میزنم...

هنوزم هم برایشان لالایی میخوانم...

هنوزم هم با مدادرنگی خانه رویاهایم را به تصویر میکشم...

هنوزم هم برای شکلات جان میدهم...

هنوزم هم با وعده شکلات داروهایم را میخورم...

من دخترم...

پر از راز...

هرگز مرا نخواهی دانست...

هرگز سرچشمه اشکهایم را نمی یابی...

هرگز مرا نمیفهمی...

مگر از نسلم باشی...

مگر از جنسم باشی...

من دخترم...

از نسل لیلی...

از جنس شیرین...

کسی که


کسی که از صدا می گفت

به لب مهر سکوتم زد

مرا بالای بالا برد

ولی سنگ سقوطم زد

چه ها گفتند و نشنیدم

بدی کردند و بخشیدم

زتیغ گریه اشکم ریخت

ولی من باز خندیدم

سکوتم حرفها دارد

ولی چشم و دهان بستم

ببین ای خوب دیروزی؛

کجا بودم، کجا هستم…

دخترا


اشتباه من بود


メダマاشـتباه من بود メダマ

کسی را پاشویه می کردم که
整理 のデコメ絵文字در '' تـب '' دیگری می سوخــت...! 整理 のデコメ絵文字

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...!


دختر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه ..

خوشحال شدم شنیدم..

پسر: ممنون ، انشالله قسمت شما..

دختر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟؟

پسر: چی می خوای؟

دختر: اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟

پسر: چرا؟

میخوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟

دختر: نه.. !!

آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..

می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم...!

بعضی دخترا مثل (م)....


يـہ سـرے בخـتـرآ هـَسـتـَن ...
فـَقـَط تيــپ مشکـے مـے زَنـَن ...
عـَطـر خـآص مـے زَنـَن ...
بيشـتـَر وَقـت هـآ بـے هـَבَفــ سـآعـَت هـآ
تــو پيـآבه رو قـَבَم مـے زَنـَن ...
بـے تـَوَجـہ بـہ اَطـرآف و حـَرفـآ و نـگـآه هـآے مـَرבم ...
رو نيمـكـَت پـآركــ پشـت سـَر هـَ ـم سيگـآر בوב مـے كـُنـَن ...
آروم و شمـُرבه حـَرف مـے زَنـَن ...
تـو جـَمـع آروم ميشيـنـَن و فـَقـَط گـوش ميـבَن ...
ايــن בخـتـرآ اَز اَوَل اينـطورے نـَبـوבَن ...
اينــآ يـہ زَمـآنـے خيـلـے شيـطون بـوבَن ...
عـآشـق پـآشـنـہ بـُلـَنـב و رَقـص بـُوבَن ...
تـو جـَشـنـآ بـهـتـَريـن رَقـآص بـُوבَن ...
شيـطـون و پـُر هـَيـجـآن بـُوבَن ...
ايـن בخـتـرآ يـہ روز يـكی اومـَב تـو زنـבگيشــون
اَز اعتـمـآבشـون بـَבتـَريـن سـو استـفـآבه و كـَرב و رَفـت ...
ايـن בخـتـرآ خيـلـے خـآصـَ ـن ...
בيگـہ هيـچ چيــزے و قـَبـول نـَבآرَن ...
سـَعــے نـَكـُـن بـہ בنيـآشـون وآرב بشـے ...
اينــآ هيـچ كـَسـے و بـہ בنيـآے جـَבيـבشـون رآه نمـيـבَن ...

ايـن בخـتـرآ سـَر سـَخـت تـَريـن آבَم هـآے בنيـآن ...




بعضی وقتا


ﺑــــﻌـﻀــﯽ ﻭﻗــﺘـﺎ ﺁﺩﻡ ﻋــﺠﻴـﺒــــ ﺩﻟــﺶ

ﻣﻴـﺨـﻮﺍﺩ ﻳـﮑـﯽ ﺑـﻬـﺶ ﮔﻴـﺮ ﺑـﺪﻩ !

ﺍﺯﺵ ﺑــﭙــﺮﺳــﻪ ﮐــﺠـﺎﻳــﯽ؟؟؟ﮐــﺠــﺎ ﻣﻴــﺮﯼ؟؟؟ﮐــﯽ ﻣﻴـــﺎﯼ؟؟؟

ﺯﻭﺩ ﺑـــﺮﻭ ﺧــﻮﻧــﻪ ! ﺭﺳــﻴـﺪﯼ ﺯﻧـﮕــــ ﺑـــﺰﻥ !!

ﻫـــﻮﺍ ﺳـــﺮﺩﻩ ﻟــﺒـﺎﺱ ﮔـــﺮﻡ ﺑـﭙـــﻮﺵ ...

ﺗـــﺎ ﺩﻳـــﺮ ﻭﻗﺘــــ ﺑـــﻴـﺪﺍﺭ ﻧــﻤـــﻮﻥ ...

ﺣــﺘـﯽ ﺑــﺎﻫـﺎﺗــــ ﻗــﻬــﺮ ﮐـﻨـﻪ ﺑـﺎﻫــﺎﺵ ﻗـﻬــﺮ ﮐﻨﯽ ...ﻧـــﺎﺯﺕ ﺭﻭﺑــﮑـﺸـــﻪ !

ﻧـﺼـﻔـﻪ ﺷــﺒـﯽ ﺑـﻬـﺘـــ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱﺑـــﺪﻩ ...

ﺑــﺪﻭﻧــﯽ ﺗـﻮ ﺑـﻲ ﺧــﻮﺍﺑﻴــﺎﺷـــﻢ ﺑـﻪﻳـﺎﺩﺗـﻪ ...

ﺑـــﺎﻳـﺪ ﻳـــﮑــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﻧـــﮕـﺮﺍﻧـﺘــــ ﺑـــﺎﺷـــﻪ ... !

ﺑـــﺎﻳــﺪ ﻳـــﮑــﯽ ﺑـــﺎﺷــﻪ ﺑـﻬـﺘــــ ﺑــﮕـــﻪ ﻣــﻮﺍﻇـﺒــــ ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑــﺎﺵ ... !

ﺁﺩﻡ ﻫـــﯽ ﻣـــﻴﺨــﻮﺍﺩ ﺑــﻪ ﺭﻭﯼﺧـــﻮﺩﺵ ﻧـــﻴــﺎﺭﻩ،ﻫــﯽ ﺑـﮕـــﻪ ﻫــﻤﻴــﻨـﺠـــﻮﺭﯼﺧــﻴـﻠــﻴـــﻢ ﺧـــﻮﺑــﻪ !

ﻭﻟــﯽ ﻳـــﻪ ﻭﻗــﺘـﺎﻳـﯽ ﺩﻳـــﮕــﻪ

ﻧــﻤﻴـــﺸـﻪ، ﺩﻳــﮕـهــ ﻧــﻤﻴــﺘـﻮﻧـــﻪ !
ﺑـﻌـﻀﯽ ﻭﻗـﺘﺎ ﺁﺩﻡ ﺣـﺲ ﻣﻴـﮑﻨﻪﻣـﻴﺨــﻮﺍﺩ ﻳﻪ ﺣـــﺮﻓـﺎﻳـﯽ ﺭﻭﺑـﺸـﻨـﻮﻩ
ﻳــــﻪ ﺣـــﺴـﺎﻳــﯽ ﺭﻭ ﺗـــﺠـﺮﺑــﻪ ﮐــﻨـــﻪ !
بـــﻌـﻀـــﯽ ﻭﻗــﺘــﺎ ﺁﺩﻡ ﺩﻟـﺶﻣـــﻴﺨـــﻮﺍد ﻭﺍﺳـﻪ ﻳـﮑـی مهــم باشـهتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول
همیـــــــــن

وقتی که غمگینی

وقتی که خیلی غمگینی

هیچ چیز به اندازه دیدن اسمش

روگوشیت خوشحالت نمیکنه ..

هیییییییییی



گاهـﮯ  ﬤפּسـت دارم بـﬤפּטּ پک زﬤטּ


فقط بنشینم نگاه ڪنم


 ڪـﮧ ســــیگارم چگـפּنــﮧ  میسـפּزﬤ


شاید آפֿـــر فهمیـﬤم چه لذتـﮯ میبرﮯ


از تماشـــ ـا سـפּפֿــــتن من

میترسم


میتــرســم…
کسـی بــوی ِ تنـت را بگیــرد
نغمــه ِ دلـت را بشنــود
و تو خــو بگیــری به مـــآنـدنـش!!!
چـه احســآس ِخـط خطــی و مبـهـمـ یسـت!
ایــن عــآشقــآنـه هــآی حســود مــن

می دانی؟!


می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !

از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “

فهمیدم

پای ” او ” در میان است  . . .

 

قدر لحظه ها


قـَـבر لـَـפـظـﮧـهــآ رـآ

بـבآטּ

زمـآنــے مـےرسَـב

ڪـﮧ בیـگـر نـمـےتوـآنــے

بـگـوییــے:

{جبـرـآטּ} مـےڪنم